مدرسه
آندیا خانم کتاب خاطرات یک جوجه رو زیر بغلش گرفته و یه لنگ کفش مامانی رو هم پاش کرده، وایستاده جلو در:
آندیا ( رو به مامان ) :خوداپیس*
مامان: خدافظ، به سلامت عزیزم کجا داری میری مامانی؟
آندیا: مدسه*
مامان:.....................
*خوداپیس: خدافظ
*مدسه: مدرسه
راستی شماره اورژانس چنده؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی